به گزارش الف، دوشنبه شب رسانه های آمریکایی از کشته شدن «ایمن الظواهری» سرکرده گروه تروریستی القاعده در افغانستان خبر داده و اعلام کردند که او در حمله پهپادی آمریکا به کابل کشته شد.
منابع مسئول آمریکایی در ادامه اعلام کردند که عملیات کشتن سرکرده القاعده در کابل توسط ارتش ایالات متحده انجام نشد بلکه عامل این عملیات «سیا» بود.
مقامات آمریکایی بعد از اعلام این خبر در وهله نخست طالبان را مورد هدف قرار داده و آن را متهم کردند که چرا قادر به برقراری امنیت در افغانستان و سرکوب القاعده نشده است. در مقابل سخنگوی طالبان اعلام کرد که در حمله آمریکا به کابل 10 نفر کشته شدند که هویت آنها مشخص نیست و ما آن را محکوم می کنیم.
اما کشته شدن ایمن الظواهری نیز همانند سایر سرکردگان گروه های تروریستی القاعده و داعش که آمریکا مدعی به هلاکت رساندن آنها بود از چند منظر مشکوک بوده و موجب تامل تحلیلگران می شود. در این زمینه چندی قبل خبری فاش شده بود مبنی بر اینکه ایمن الظواهری 4 سال قبل در اثر بیماری سرطان مرده است. البته صحت این خبر تایید نشد اما کارشناسان معتقدند با توجه به سن بالای این سرکرده القاعده و بیماری های متعددی که از آن رنج می برد بعید نیست که او به مرگ طبیعی مرده باشد.
در هر صورت اینکه ایمن الظواهری بر اثر سرطان مرده یا آمریکایی ها او را کشته اند نکته مهم در رویکردی است که اخیرا ایالات متحده در قبال تروریست هایی که اتفاقا زیر چتر خودش بوده اند پیش گرفته است. اطلاعات و مستندات زیادی وجود دارد که نشان می دهد قبل از داعش، القاعده بازوی اصلی عملیات های نیابتی آمریکا در خاورمیانه بود و رابطه واشنگتن با تروریست های القاعده دور و دراز و عمیق است. حتی هیلاری کلینتون وزیر خارجه اسبق آمریکا در سخنانی اعتراف کرد که آمریکا در تقابل با اتحاد جماهیر شوروی سابق، القاعده را ایجاد کرده است. او در سخنانی اعلام کرده بود: « بیایید به خاطر آوریم کسانی که هماکنون با آنها در حال جنگ هستیم (شبکه القاعده) همان کسانی هستند که ۲۰ سال پیش به آنها کمک مالی کردیم». در واقع القاعده تا زمانی که در خدمت منافع آمریکا بود مورد حمایت این کشور قرار میگرفت و زمانی که تاریخ مصرف این گروه تروریستی تمام شده آمریکا ژست مبارزه با القاعده را گرفت.
بعد از حملات یازده سپتامبر آمریکا تلاش کرد در ظاهر شیوه سرکوب القاعده را پیش بگیرد که برای مدتی موجب کاهش فعالیت های این گروه تروریستی و کشته و دستگیر شدن عناصر آن از جمله «اسامه بن لادن» سرکرده القاعده شد. اما با وجود ظهور گروه تروریستی-تکفیری داعش هنوز ریشه القاعده نابود نشده و آنگونه که اطلاعات نشان می دهد سرکردگان القاعده هنوز هم با سرویس های اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا در ارتباط هستند. از جمله همکاری های بارز القاعده و ایالات متحده در دوره اخیر، فعالیت های آنها در جریان بحران سوریه است؛ جایی که تروریست های «جبهه النصره» به عنوان یکی از شاخه های القاعده نقش برجسته ای در فتنه های داخلی و تلاش برای براندازی دولت بشار اسد داشتند.
در حالی که ایالات متحده ناچار شد در سال 2012 القاعده را در لیست تروریسم قرار دهد اما همواره با سرکردگان جبهه النصره ارتباط داشته است. به این ترتیب همکاری آمریکا با القاعده مسئله پوشیده ای نیست و این همکاری همچنان ادامه دارد. اما چرا ایالات متحده در این بازه زمانی ژست مبارزه با تروریسم گرفته است؟ اوایل سال جاری میلادی بود که آمریکا از کشتن «ابراهیم القرشی» سرکرده داعش در ادلب سوریه خبر داد که بسیاری آن را باور نکرده و تحلیلگران معتقد بودند مرگ القرشی نیز مانند مرگ بن لادن و ابوبکر البغدادی مشکوک است. البته در شرایطی که آمریکا تحت فشار زیادی برای خروج از سوریه و عراق قرار دارد ادعای مبارزه با تروریسم از جانب واشنگتن منطقی است تا وانمود کند که در غیاب نیروهای آمریکایی منطقه دچار بی ثباتی خواهد شد.
اما اعلام خبر کشتن سرکرده القاعده در کابل آن هم در شرایطی که آمریکا دیگر حضور نظامی در افغانستان ندارد از چند جهت جای سوال دارد. همچنین آمریکا که ادعای زیادی در رابطه با مبارزه با تروریسم دارد و گفته الظواهری مغز متفکر عملیات تروریستی 11 سپتامبر بوده چرا بعد از 20 سال اقدام به کشتن وی کرده است؛ آن هم درحالی که الظواهری سالهاست در کابل کنار خانواده اش زندگی می کرد.
در پاسخ به این سوال ابتدا می توان موضع گیری آمریکا علیه طالبان را مد نظر قرار داد و اینکه واشنگتن سعی دارد بگوید طالبان نه تنها نتوانسته افغانستان را از شر تروریست ها خلاص کند بلکه با آنها همکاری نیز دارد و تنها ایالات متحده می تواند مقابل القاعده بایستد. برخی نیز معتقدند که جو بایدن با عملکرد ضعیف خود طی دو سال گذشته در کاخ سفید همانند دونالد ترامپ که به کشتن ابوبکر البغدادی افتخار می کرد نیاز به یک دستاورد تبلیغاتی دارد. اما یک دسته نیز بر این باورند که آمریکا با هدف گسترش تحرکات داعش در افغانستان قصد دارد عرصه را برای القاعده تنگ و از داعش به عنوان ابزاری برای تضعیف حکومت طالبان استفاده کند.